دیشب پادرد گرفتم

چشام از بیخوابی میسوخت ولی از پادرد خواب نمیرفتم

نماز صبح خوندم و باز بیدار

ساعت ده بود فک کنم نمیدونم چجوری خواب رفتم

وقتی بیدار شدم ساعت چهار ونیم بود

الانم بیدارم وباز هم حالم خوب نیس

راستش خیلی عادت کردم به بدحالی

دیشب تا صبح لب پنجره بودم و بارون رو نگاه میکردم

چه اتفاق نابیست باران.تمام خاطرات را زنده میکنه

دیشب داشتم فکر میکردم که شاید اگه من و تو خاطرات بیشتری داشتیم مثلا مثل بقیه بیرون رفته بودیم عکس داشتیم باهم سینما و کافه گردی کرده بودیم شاید داستان الان یه جور دیگه بود.

راستش ترس بعضی وقتها بزرگترین دشمن آدم هاست

ترس از آبرو ترس از حرف مردم

ولی الان کی میاد بگه که توی دل ماها چیه.

خدا راضی ام به رضای تو

دلم مداحی میخواد

مداحی گودال

مداحی فاطمیه

راستی امشب آسمون تهران نمی باره

ولی چشای من می باره


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها